من امشب دست ها را برده ام بالا

و از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم

نمیدانم چه میخواهی ولی امشب,,

برای تو برای رفع غم هایت,

برای قلب زیبایت ,

برای آرزوهایت به درگاهش دعا کردم

و می دانم !

خدا از آرزوهایت خبر دارد ,

یقین دارم !دعاهایم اثر دارد

زندگی كوتاه است،

قواعد را بشكن،

سریع فراموش كن،

به آرامی ببوس،

واقعاً عاشق باش،

بدون محدودیت بخند،

و هیچ چیزی كه باعث خنده ات میگردد را رد نكن ...

:D

يه دوس دخدر هم نداريم ازمون بپرسه غير از
من چندتا جي اف داري؟
 مام بش بگيم عزيزم با اينكه خيليا
 منو ميخوان اما من فقط تورو ميخوام !

بعدش اونم ذوق مرگ شه پرواز كنه و گير كنه
 تو پنكه سقفي تيكه تيكه شه
 بميره از شرش راحت شيم !

دلم گرم خداوندیست ،

که با دستان من گندم برای یا کریم خانه می ریزد !

چه بخشنده خدای عاشقی دارم !

که می خواند مرا با آن که می داند گنهکارم !

دلم گرم است ،

می دانم ،

بدون لطف او تنهای تنهایم ...

برایت من خدا را آرزو دارم...!

ای سپهر کج مدار کج منش/ ابن ملجم را بگو زحمت مکش /


من زشمشیرت ندارم واهمه/ چون دلم تنگ است بهر فاطمه /


سیلی آنروز که زهرا خورده بود/ در همان ساعت علی هم مرده بود /


لیالی قدر وایام سوگواری تسلیت ★


بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم

از آن ها که خونین سفر کرده اند
سفر بر مدار خطر کرده اند

از آن ها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان

عزای کهنسال را عید کرد
شب تیره را غرق خورشید کرد

حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید درهم، حصاری شگفت

از آن ها که پیمانه «لا» زدند
دل عاشقی را به دریا زدند

چه جانانه چرخ جنون می زنند
دف عشق با دست خون می زنند

بزن زخم، این مرهم عاشق است
که بی زخم مردن غم عاشق است

در این عرصه با یار بودن خوش است
به رسم شهیدان سرودن خوش است

بیا در خدا خویش را گم کنیم
به رسم شهیدان تکلم کنیم

مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشی است هان! اولین شرط عشق

بیا اولین شرط را تن دهیم
بیا تن به از خود گذشتن دهیم

بیا با گل لاله بیعت کنیم
که آلاله ها را حمایت کنیم

حمایت ز گل ها گل افشاندن است
همآواز با باغبان خواندن است

همه مرا ... به خنده هاي باصدا مي شناسند ؛...

اين بالش بيچاره ، به گريه هاي بي صدا !

این بالش بیچاره را هم بد خواب کرده ام

با هق هقهای شبانه ام


بالاخره او هم باید طعم بارانهای شبانه را بچشد

نمیشود که فقط در رویاهای شیرین شبانه ام شریک باشد

تا صورت و پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

مسجود ملائک که شد آدم ز علی شد
آدم چو یکی قبله و معبود علی بود

موسی عصا به ید بیضا و ز قوت
در مصر به فرعون که بنمود علی بود

عیسی به وجود آمد و فی الحال سخن گفت
آن نطق و فصاحت که به او بود علی بود

جبریل که آمد ز بر خالق یکتا
در پیش محمد شد و مقصود علی بود

آن معنی قرآن که خدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود علی بود

آن قلعه گشای که در قلعه خیبر
برکند به یک حمله و بگشود علی بود

چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم
از روی یقین بر همه موجود علی بود

این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود

سر دو جهان جمله ز پیدا و ز پنهان
شمس الحق تبریز که بنمود علی بود

(مولوی)

واقعیتی درباره پسران:

ممکن است تمام روز سرو گوششان بجنبد

امّا قبل از خواب همیشه به دختری
 که واقعا دوستش دارند فکر میکنند!!!

واقعیتی درباره دختران:

ممکن است تعداد زیادی طرفدار داشته باشند

اما قلبشان فقط متعلق به یک نفر خاص است!!! !!

چه کسی فکرش را می کرد !..

تویی که ..

در هر چه فکرش را بکنی !..

اسراف میکردی !

امروز ..

که زمان عشق ورزیدن است !..

اینگونه ..

صرفه جو شده ای !!

او مرا بارها شکست

و من روی خراشهای کوچکی

که ديگران بر دلش

دل به ظاهر شيشه ای رنگش

گذاشته بودند مرهم شدم....

یادش بخیر دوران کودکیمان

شب های قدر با چه جان کندنی تا صبح بیدار میماندیم

بی خبر از ان که پاک بودیم و اکنون که راحت تر بی خوابی را تاب می

اوریم خواب الوده و مدهوش گناهانیم...

خدایا تو بزرگی و من ناچیز،توبه پذیری و مهربان

به حق بزرگی و قرآنت مرا ببخش

آمین

زمان مانند یک رودخانه است. هرگز نمی تونی به یک آب دو بار دست بزنی.

زیرا آن جریان آبی که از مقابل تو گذشت دیگر باز نمی گردد

پس از هر لحظه زندگیت لذت ببر

:D

"جهت تغییر در روحیه عزاداران"

يا انشتين !!!

انشتين رويش را برگرداند و گفت: با من هستيد، يا ضامن دايناسور؟

جنتي فرمود: اول صدايم را شنيدي يا مرا بديدي؟

انشتين گفت: اول صدايتان را شنيدم.

جنتي فرمود: پس چرا حرف مفت ميزني كه سرعت نور از سرعت صوت بيشتر است؟!

و بدين ترتيب انشتين از تئوري خود پشيمان شده،

جامه دريد و شيون زنان و نعره كنان به اسلام روي آورد...!!!

کمتر بترسيد؛ بيشتر اميدوار باشيد.

کمتر بخوريد، بيشتر بجويد.

کمتر آه بکشيد،بيشتر نفس بکشيد.

کمتر متنفر باشيد، بيشتر عشق بورزيد.

و بعد خواهيد ديد که همه چيزهاي خوب از آنِ شما خواهد شد.

مامانم اومده میگه : به نظرت افطار چی بخوریم ؟

میگم : سبزی پلو ماهی

میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!! :|

خب مادر من اینکه میگی "به نظرت" دقیقاً منظورت چیه ؟؟ :|

بچه که بودم اغوش مادرم را دوست داشتم چون انجا بهترین مکان برای من بود

بچه که بودم پول را اصلا"نمی شناختم

بچه که بودم چیزی به نام فردا را نمی شناختم

بچه که بودم فکر می کردم فقط یک حرف است ان هم حرف راست

بچه که بودم قهر هایم فقط یک دقیقه طول می کشید

بچه که بودم فقط عاشق بودم و از همه چیز لذت می بردم

بچه که بودم گریه های من کوتاه بود و خنده هایم بلند

حالا که بزرگ شدم ..می بینم دنیای بچگی چه سرمایه بزرگی بود

کسـی کـه چشـم بـه راهـه ،


از کســی کـه تـو راهــه

خستـــه تـــره

موافقید؟؟

بودن با کسی که دوستش نداری

و نبودن با کسی که دوستش داری ,

همه اش رنج است ...!

پس اگر همچون خود نیافتی ,

مثل خدا تنها باش ...!

ای بابا دوست من برادر عزیز حالا درسته همه میگن استان فارسی ها فلان هستن!!

ولی تو دیگه شورشو در آوردی!


آومده دیشب بهم مسیج داده: سلام ح د ب ب ۱ د ب


گفتم خدا این چی میگه!!!

بعد کلی فکر کردن و مرور مسیج های قبلیش فهمیدم منظورش این بوده:

"سلام حال داری بیریم بیرون ۱دوری بزنیم"

الهی ایدز بگیری با این خلاصه نویست!!

★ تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی


★شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی


★ لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم


★ سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی


★شهادت حضرت علی (ع) و لیالی قدر بر شما تسلیت باشد ★

تلخترين حرف : دوستت دارم اما....

شيرين ترين حرف : ....امادوستت دارم

به همين راحتي جابه جايي كلمات زندگي را دگرگون ميكند.....

تقدیم به چشمی که اشکش منم

تقدیم به اشکی که غمش منم

تقدیم به شمعی که پروانه اش منم

تقدیم به گلزاری که گلش تویی ...

و تقدیم به عشقی که که عاشقش منم.....

شب عفو است و محتاج دعایم ،


زعمق دل دعایی کن برایم


اگر امشب به معشوقت رسیدی ،


خدا را در میان اشک دیدی


کمی هم نزد او یادی زما کن ،


کمی هم جای ما او را صدا کن


بگو یارب فلانی رو سیاه است ،


دو دستش خالی و غرق گناه است...

سیاهی زیر چشمهایم را دوست دارم …

جای پای رفتن توست!

اشک های نیامدنت روی گونه هایم ماسیده….نبوس !
 نمک گیر میشوی …

خوابیده بودم کابوس میدیدم ،
 از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم..

افــســوس….

یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده بودم..

پست ثابت

"مخاطب خاص"


 هم مخاطبای خاص قدیم!!!
.

.

.

نخند، با خودتم!!!

ای شما ، پرندگان دور

سالیان سبز
سالیان کودکی
سالیان سبزی ضمیر و سبزی زمین
روزگار خردسالی من و جهان
سالیان خاکبازی من و نسیم
تیله بازی من و ستارگان
تاب خوردن من و درخت با طناب و نور
ای پرندگان جاودانه در عبور
سالیان سبز ، سالیان کودکی
سالیان قصه های ناشنیده ای که دایه گفت
قصه های دیو قصه های حور
سالیان شیر و خط و سالیان طاق و جفت
سالیان گوجه های کال و تخمه های شور
سالیان خشم و سالیان مهر
سالیان ابر و سالیان آفتاب
سالیان گل میان دفتر سفید
پر میان صفحه ی کتاب
سالیان همزبانی قلم
با مداد سوسمار اصل
سالیان جامه های کازرونی چهار فصل
چهره های ساده ی عروسکی
سالیان سبز
سالیان کودکی
سالیان رفتن علی کنار حوض
طوطی رضا
آش ، سرد شد
سار از درخت پر کشید
سالیان فتح رستم و شکست اشکبوس
جنگ موش و گربه ی عبید
بوی جوی مولیان رودکی
سالیان صبح خیزی بزرگمهر
کامرانی برادران برمکی
سالیان سبز
سالیان کودکی
سالیان باغ بی درخت مدرسه
ترکه های تازه ی انار
دست های کوچک کبود
سالیان خنده و سلام و بازی و سرود
سالیان آن کلاس درس
آن دژ گشاده بر طلایه ی افق
آن در گشوده بر سپیده ی بهشت
سالیان آن یگانه تخته ی سیاه
با گچ سفید سرنوشت
سالیان خامی خیال
سالیان پکی سرشت
ای شمار پرندگان دور
سالیان بی نشان کودکی
سالیان مهربانی خدا
من کجا ، شما کجا ؟
من دگر نه آن کسم که پیش چشم اوستاد
بر جبین تخته ی سیاه ، داغ واژه ی سفید می نهاد
حالیا ، منم که در حضور سرنوشت
با سر سفید ، شرمم اید از سیاهی سرشت
می هراسم از سوال و می گریزم از نگاه
با لب خموش ، می رسم به انتهای راه
آری ای پرندگان سالیان دور
ای ستارگان آسمان صبحگاه
بنگرید این منم
بر ضمیر لوحه ای سفید
نقش نقطه ای سیاه

کودکی هایم اتاقی ساده بود


قصه ای دور اجاقی ساده بود


شب که میشد نقش ها جان می گرفت


روی سقف ما که طاقی ساده بود


می شدم پروانه ، خوابم می پرید

دستانم بالا بود...بي مهابا مي گفتم دستان را بگير


ومرا به عشق بخوان...


حالا سال هاي سال است دستانش را پيش رويم گرفته است


تا من به آغوشش بروم اما من همچنان محو جاذبه ي


دستانش هستم...


جاذبه اي كه حتي اگر در دستانش قرار نگيري عاشقت مي كند...