این حجم خالی تر ز دستان تو یا من نیست

باید بدانی این زمستان تو یا من نیست

من کال می مانم وتو،هرگز نمی دانم

تقدیر می چرخد به دستان تو یا من نیست

امروز هم پژمرد، بوی گل نمی اید

من مست دیروزم وتاوان تو یا من نیست

شاید گناه عاشقی در شب همین باشد

ترمز،برو گمشو خیابان تو یا من نیست

ترسیدم و افتادن هر برگ را دیدم

این ترس می داند که مهمان تو یا من نیست