بسیار وقت ها با یکدیگر از غم و شادی خویش

سخن ساز می کنیم

اما در همه چیزی

رازی نیست

گاه به سخن گفتن از زخم ها

نیازی نیست

سکوت ملال ها

از راز ما سخن تواند گفت

برایم بنویس

مسافر بی راهه های رفتن

بنویس

که با همین فاصله های هزار فرسنگی


حال لحظه هایت خوب است


بنویس


هنوز یادت می آید


لبخند


عطر یاس اگر ندهد


بهار که زنده است!


بنویس


آن سوی تمام پلهای مه آلود انتظار


سرپناه بی پناه ماه را بلدی


بنویس...


راستی


هنوز هم شبهای جمعه


دلت هوای کویر


و یک دل سیر گریه می کند؟


من که همین دیروز


پشت ثانیه های خفته در اردیبهشت


با آونگ کلاغ ها


پیر شدم...


تو برای پاییز


از بهار بنویس


برگها


همین روزها می میرند


خواب ديدم


خواب ستاره هاي روي بام خانه ي مادربزرگ...


نمرده بودند هنوز


داشتند ميان ماندن و رفتن سوسو مي زدند


و کلاغ ها...


به گمانم پاييز بود


داشتم براي نارون


فروغ مي خواندم


که تو روي ماه را بوسيدي


و ناگهان شب شد


غروب ستاره ها و


طلوع باد و باران


کابوس کلاغ ها


و تدفين پاييز...


نارون


برايم فروغ را از بر مي خواند


که تو آسمان را در دستهايت مشت کردي


و این سهم من شد


از ستاره ها و لبخند خدا


مي خواهم بخوابم


ماه را بيدار کن

:D



:D

ادامه نوشته

لحظه ی یدار نزدیک است

باز من دیوانه ام مستم

باز میلرزد دلم دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های!نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ!


های نپریشی صفای ذولفکم را دست!

و ابرویم را نریزی دل!

ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است.

(اخوان ثالث)

:D

اخبار قم داره از دعوت شدن دو

تا فوتسالیست بانوی قمی به تیم ملی میگه،

 بعد تصویری که نشون میده یه توپ وسط زمینه چمنه!

عـــشق تـو شــوخـی زيبـايی بـود

كـه خــداوند با قــلب مـن كـرد!

زيــبا بـود امـا شـوخی...!

حـالا تـو بـی تقصـيری...خـدای تـو هـمـ بـی تقصـير است

مـن تـاوان اشتبـاه خـود را می دهـمـ....

تــمـامـ ايــن تنهـــــــايـــی...

تــاوان جـدی گـرفتـــن آن شـوخيسـت...!

غریب است دوست داشتن

وعجیب تر از آن است دوست داشته شدن

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد

ونفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده

به بازیش می‌گیریم


هر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر

هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر

تقصیر از ما نیست

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

ما"مرد"هستیم!

دستانمان از دستهای تو زِبرتر و پهن تر است!

صورتمان ته ریشى دارد!

گاهی دلگیراز بی وفایی ها،اما دلمان دریـاست!

جاىِ گریه كردن به بالكن میرویم و سیـگار دود میكنیم!

ما با همان دستان پهن و زبرتو را نوازش میكنیم!

دریایی از گرفتاری هم باشیم ،ولی با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را میبوسیم و نوازشت میکنیم.

تا تو آرام شوى!

آنقدر مارا نامرد "نخوان"!

آنقدر پول و ماشین و ثـروتمان را"نسنج"!

فقط به ما "دلت را بده" تا زمین و زمان را برایت بدوزیم!

فقط با ما""روراست باش"" تا دنیا را به پایت بریزیم ...

:D

هروقت چشمم به پنکه می افته یاد اول دبستان می افتم
که تو اولین روز بغل دستیم به جای سلام گفت بگو پنکه

منم گفتم پنکه

در جواب گفت :

شورت بابات تنگه

و بعد اونقدر خندید که گوزید و وقتی عمق فاجعه رو فهمید
 لحظه ای بنفش شد و بعد از شدت گریه عر عرش هوا رفت

و من توی تمام این مراحل با این چهره

 :|

تنها در این تفکر بودم که چرا شورت بابای من تنگ است

 و تنگ بودنش با پنکه چه علت دارد

 :|

یه رفیق دارم مثه عدد " 1 " میمونه که با

 اتود نوشتنش از بس لاغره ،

نسیم سحری بش بخوره پرت میشه گوزو ،

 دو سه روز داره میره بدنسازی ،

 اون روز بش گفتم اون کنترل تلویزیون

که پیشته رو بم بده ....

برگشته میگه نمیتونم خم بشم آخه تو حجمم !!!!

چجوری بکشمش که همه فکر کنن به مرگ طبیعی مرده ؟؟

:D

حسرت سه چیز وهرگز نخور:

1. هیکل

2.تیب

3.قیافه

حالا ما که داریم کجا رو گرفتیم؟ والاااااااااااا

خخخخخخخخخخخخخخخخخخ

زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسيد

حتی وقتی آرایش نداره

موهای دست و پاش یه کم در اومده

دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره

موهاشو برات براشینگ نکرده

پیژامه ت رو پوشیده

و خودشو گوله کرده تو تخت

تو جای خالیِ تو که هنوز گرمای تنتو داره

که سرشو فرو کرده تو بالشت

که بوی تنتو -نه ادکلنت- بوی تنتو با لذت

با هر نفسش بکشه توی ریه هاش

زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت

و با همه شلختگی ظاهریش عاشقونه بوسش کرد

تا احساس امنیت کنه که مردش همه جوره دوسش داره

به سلامتی همه خانم ها ♥

:D

اگه می‌خوای بفهمی که
 دکور اتاقت خوبه یا نه، بشین درس بخون!

یعنی کاملا می‌فهمی‌ها!!!

خدایا ببخش مرا

ببخش که فرشته ات را آزردم

ببخش حتی اگر او بخاطر ِ مردانگی ِ زنانه اش از من نرنجیده باشد

ببخش که چشمانم به او که می رسید، ساده عبور می کرد

انگار باید نباشد تا بفهمم نبودنش می تواند به ســــادگی آدم را نابود کند


روز و شب در جستجوی ِ معنای ِ عشق هستیم و نمی بینیم

خود ِ خود ِ وجود ِ عشق ، کمی آنطرف تر، دلنگران ِ ماست

همین امشب،

نیـّـت ِ اعـتـذار میکنم ،

وضوی ِ شرم میگیرم ،

و در مقابلش، مخلصانه سجده می کنم

به فرشته های دیگرت بگو حسودی نکنند

به آنها بگو:

کسی که من سر به دامنش گذاشته ام عزیزترین است

او یک زن است

او مـــــــــــــــــــــــــــادر من است...

من هنوز همانم همانقدر ساده

همانقدر مهربان همانقدر با گذشت همانقدر تنها
خدا را شکر میکنم که بارها شکستم ولی هنوز کینه و نفرت در دلم نیست
هنوز آدمها را با همه بدیشان بدون هیچ توقعی دوست دارم

اگر باز هم بیایی فقط میگویم سلام خوش آمدی عزیزم

نترس من خالی از کینه ام ! فقط دیگر نمی خواهمت...

:D

اینقدر بدم میاد از اینایی که باهاشون چت میکنی،

وقتی چت تموم میشه میخوان برن بخوابن،

میگن خب دیگه شب بخیر،

زرت یهو آف میشن!!!!

 آیا نباید صبر کرد تا جواب شب بخیر را شنید!؟

 آیا طرف مقابل ساقه ی کرفس است!؟

مرد ها ، اسمشان به سنگدلی معروف است ..

زن ها ، به آهن پرستی ..

مرد ها و زن ها ، هر دو انکار می کنند ..!!

هر دو تنها می گذارند و از تنهایی می نالند ..


جمله دوستت دارم شده است جمله ی فرار ، بشنویم ،

 فرار می کنیم ..!

اما

هر دو گریه می کنند ، دختر ها بلند ، پسر ها بی صدا ..!

هر دو به دنبال کسی که تا ابد تنهایشان نگذارد ..

مرد ها تا مانکن ببینند تنها می گذارند !

زن ها تا شاهزاده ای سوار بی ام و !

خدایا ....

خیلی ها دلمو شکستن ؛ دیگه تحمل ندارم !

شب بیا باهم بریم سراغشون ....

من نشونت میدم ؛

تو ببخششون ... !!!

:D



یه معلم الاغ هم داشتیم

 که به کار گروهی میگفت تقلب :))

دانشجویان عزیز:

 زیاد به خودتان فشار نیاورید حتی

 امام (ره)هم به شما امیدی نداشت

 همیشه میگفت امید من به دبستانی هاست .
 فقط جهت اطلاع گفتم....

Armin 2@fm      قلبم

یعنی بازم میشه بشی مثل قدیما و به هم دیگه نداشته باشیم هیچ حس بدی ما

توی مشکلاتم بکنی منو آروم با وجودت به زندگیم بدم سر و سامون

طاقت نداشته باشی بیبینی منو داغون ناراحت شی باز اگه ببینی منو با اون

با من سر چیزای بی مورد دعوا کنی حساب منو بازم از بقیه جدا کنی

هر جایی که رفتم یا هستم باشی توی مشکلاتم عصای دستم باشی


و با گفتن حرفایی دلنشینن نزاری کشتیای من به گل بشینن


میدونم بهتر از همه صدامو میشنوی خوب به تومحتاجم چرا دلمو میشکنی

کمکم کن که خیلی دلم تنگه واسه تو بیا به زندگیم بده رنگ تازه



شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن !

چِندشم می شود ,

از لکۀ انگشت دروغ …!!!

آن که میگفت که احساس مرا می فهمد ….

کو .......................


کجا رفت

آن که احساس مرا مفت فروخت.............

حرفهــــا دارم اما ... بزنم یا نزنم؟

با توام، با تو ،خدا را! بزنم یا نزنم؟

همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست

چــــه کنــم؟ حـرف دلــــــم را بزنــــم یا نزنــم؟

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیــــر قول دلــــــم آیا بزنــم یا نزنــم؟

گفته بودم کـه به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میــــوه‌ی حوا بزنم یا نزنم ؟

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشـــم تمنا بزنــــم یا نزنــــم؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنـــم یا نزنـــم؟ هـــا؟! بزنـــم یا نزنـــم؟

یکم هم از این شعرا بزاریم خوبه زیاد خندیدیم..!

در شبی غمگین تر از من

قصه رفتن سرودی

تا که چشمم را گشودم

از کنارم رفته بودی

تا که چشمم را گشودم

از کنارم رفته بودی
................................................................
ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود

وعده ها و خنده های تو به نیرنگ آلوده بود

ای به خاطر برده عشق آتشینم

رفتی اما من فراموشت نکردم

چلچراغ روشن بیگانه بودی

سوختم و بیهوده خاموشت نکردم

رفتی اما قلب من راضی نشد

بر تو و بر عشق خود نفرین کنم

بی تو شاید بعد از این افسانه ها

ترک عشق و این غم دیرین کنم
................................................................
ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود

وعده ها و خنده های تو به نیرنگ آلوده بود

ای به خاطر برده عشق آتشینم

رفتی اما من فراموشت نکردم

چلچراغ روشن بیگانه بودی

سوختم و بیهوده خاموشت نکردم

رفتی اما قلب من راضی نشد

بر تو و بر عشق خود نفرین کنم

بی تو شاید بعد از این افسانه ها

ترک عشق و این غم دیرین کنم

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید

گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟

سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟



روزگاری من و او ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم

بسته سلسله سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سروسامان دارد

یه دوس دخترم نداریم



سمتِ کِرِم داره بیسکوییت رو بهش بدیم،




بعد که خورد اون بیسکوییتو ،




نگاه معصومانه ای کنه بهم و بپرسه :

"هاانی ؟دوجم دالی"




بعد منم دستمو شل کنم بزنم پس کله ش ، بگم:




الاغ وقتی سمتِ کِرِم دار بیسکوییتو





 میدم بهت ، ینی دارم با زبونه بی زبونی میگم: دوستت دارم !



گاوی دیگه، نمی فهمی!! :))

اخبار

فیلم سینمایی

 ***آتش در نیستان***

 با بازی زیبای

مصطفی عطایی و امیر بیت سوده و محمد بیت سوده

زمان پخش:
جمعه 91/06/03

ساعت 17:50

 از شبکه استانی خوزستان

داداشم وقتي 3 سالش بود توي باغچمون پشكل كاشته بود گوسفند برداشت كنه!

لاک پشتهای نینجا :|


بنتن :|

کلیه پشکلهای دست اندر کار :|

اوتیس :|

رییس سازمان دامپروری کشور :|

چوپان دروغگو :|

گوسفند :|

خانواده ام :|

دوستهای ِ مهدکودکش :|

سوپرمارکت سر کوچه شون :|

رئیس بیمارستانی که توش به دنیا اومده :|

پرستارا :|

یونیسف :|

خدا :|

سازمان هلال احمر :|

سازمان حج و زیارت :|

مولوکولهای خاک باغچه :|

اداره کل راه و ترابری استان خوزستان :|

من:)

اگه زلزله بياد خوابگاه خراب شه همه

بميرن بعد ننه بابام بگن تو چرا نمردى؟

بگم
 خونه ى دوس دخترم بودم شبو

 واكنششون چى ميتونه باشه؟؟

دو نفر عاشق هم میشن و باهم میرن پیاده


روییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
و میرن
.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
و میرن
.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
ومیرن

.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
و میرن
.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
و میرن
.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
ومیرن
.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
و میرن
.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
و میرررن


خوب حالا شما چرا دنبالشونید ؟؟؟


بزارید راحت باشن فوضولا!!!