برای فصلی سرد و سپید..فصل رنگ باختن احساس...برای آن درختی که یخ زد و خشکید..
برای سرمایی که مرا از آغوش گرم تو دزدید..برای لحظههای تنهایی من و آن همه تردید.. مینویسم برای آنکه صدای آخرین حق حقهایم را شنید..آنکه دیگر نگاهم هرگز او را حوالی اینجا ندید..
برای آنکه بی من از این غمکده پرید...آنکه رفت و به معنا ی یک غزل از فاصله رسید..
من اینک دارم مینویسم برای آنکه زمستان را فصل روسوایی کشید..برای منی که یک کوله بار تنهایی خرید
+ نوشته شده در دوشنبه دهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:31 توسط ₪..مـــــحـــمــد..₪ √
|
در حضور خارها هم می شود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود دست در دست پرنده بال در بال نسیم
ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از "کاش می شد"هم نبود
هرچه بود احساس بود وعشق بود و یاس بود ...
+ نوشته شده در دوشنبه دهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:5 توسط ₪..مـــــحـــمــد..₪ √
|
غریبانههایت چگونه گذشت..
در آخر سکوتت چگونه شکست؟..
عاشقانههایت را چه کسی غارت کرد.. چه کسی لبخندهایت را دزدید..
من همچون تو سرد و بی روحم..
گرچه شکسته ام اما باز...مغرورم..
+ نوشته شده در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 16:41 توسط ₪..مـــــحـــمــد..₪ √
|
ما از درون زنگ زده ایم مرحوم حسين پناهي هنرپيشه فقيد ميگفت بعد از مرگم مردم من را خواهند شناخت! شايد بعضي از اشخاص فكر ميكردند وي عقل درستي ندارد اينك به بعضي از حرفهاي او توجه بفرماييد
ازآجيل سفره عيد چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛مي شکنند دندانساز راست مي گفت: پسته لال ؛سکوت دندان شکن است ! من تعجب مي کنم چطور روز روشن دو ئيدروژن با يک اکسيژن؛ ترکيب مي شوند وآب ازآب تکان نمي خورد!
بهزيستي نوشته بود: شير مادر ،مهر مادر ،جانشين ندارد شير مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد پدر يک گاو خريد و من بزرگ شدم اما هيچ کس حقيقت مرا نشناخت جز معلم عزيز رياضي ام که هميشه ميگفت: گوساله ، بتمرگ!
با اجازه محيط زيست دريا، دريا دکل ميکاريم ماهيها به جهنم! کندوها پر از قير شدهاند زنبورهاي کارگر به عسلويه رفتهاند تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند چه سعادتي! داريوش به پارس مينازيد ما به پارس جنوبي!
رخش،گاري کشي مي کند رستم ،کنار پياده رو سيگار مي فروشد سهراب ،ته جوب به خود پيچيد گردآفريد،از خانه زده بيرون مردان خياباني براي تهمينه بوق مي زنند ابوالقاسم براي شبکه سه ،سريال جنگي مي سازد واي... موريانه ها به آخر شاهنامه رسيده اند!!
صفر را بستند تا ما به بيرون زنگ نزنيم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زده ايم!
+ نوشته شده در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 16:40 توسط ₪..مـــــحـــمــد..₪ √
|
مرگ این همه فاصله را تا یک بوسه، کاش میتوان دید...
کاش به مهمانی دلتنگی ها، مرا دیگر دعوت نکنند...
خانه ای گرم میخواهد دلم...
لمس دست های یک مادر..حسرت بوسه یک پدر بر پیشانی من...
خانه ای گرم میخواهد دلم...
غزلی سرد مینویسد دست های همیشه تنهای من..
.من اما چگونه صبور گشته ام...
خانه ای گرم میخواهد دلم...به گرمی نفس های یک دلبر...
رفیق عاشقانه های دور من...مرا با خودت از اینجا ببر
+ نوشته شده در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 23:45 توسط ₪..مـــــحـــمــد..₪ √
|
قایقی را با احساس دلتنگی خواهم ساخت...
عاشقانه به دریای احساست خواهم زد...
مرا مرگ در میان قطره های احساست آرزوست بانو...
بی تو چه آهسته خواهد شکست این بغض...
من چون آن پروانه بیصدا جان خواهم داد...
تو اما...همیشه دریا باش..
من هم چون آن هزاران قایقی که در دریای احساست غرق گشته اند...
غرق خواهم شد...
+ نوشته شده در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 23:42 توسط ₪..مـــــحـــمــد..₪ √
|
آدمک آخر دنیاست بخند √
آدمک مرگ همین جاست بخند√
دست خطی که تو را عاشق کرد√
شوخی کاغذی ماست بخند √
آدمک بچه نشی گریه کنی√
همه دنیا سراب است بخند √
آن خدایی که بزرگش خواندی √
بخدا مثل تو تنهاست بخند √
فکر کن درد تو چه ارزشمند است √
فکر کن گریه چه زیباست بخند √
صبح فردا به شبت نیست که نیست √
تازه انگار که فرداست بخند√
تازه آنچه که یادت دادیم√
پر زدن نیست که در جاست بخند√
آدمک نــغمه آغاز نخوان √
به خدا آخر دنیاست بخند√
سلام دوستان خوشحالم که باز به وبلاگ خودتون سر زدین.سعی کردم هر چیزی رو که از هر نظر به دردتون میخوره رو اینجا جمع کنم امکانات وبلاگ رو هم تا حدی که تونستم اضافه کردم.برای اینکه محیط وبلاگ زیبانشان داده شود میتوانید تبلیغات سایت را close کنید.به امید اینکه لحظهای خوبی رو اینجا بگزرونید. راستی یه امکان جدید به وبلاگ اضافه کردم و اون گوگل پلاس هستش کسانی که از سوته دلان خوششون اومده برای حمایت از این وبلاگ روی +1 کلیک کنید و من رو توی گوگل محبوب کنید با تشکر. برای آشنای بیشتر با من میتونید به پروفایل من برید.